چرا اینجوری؟؟؟؟؟
 
درباره وبلاگ


عاشقای دور ولی همیشه در کنار هم...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


عشق پاک...
عشق پاک و دوری؟ آخه چرا خدای من چرا.؟؟




گاهی اوقات دوست نداری شب صبح شود و یا صبح شب...
و گاهی هم برعکس دوست داری سریعتر وقت بگذرد و گاهی دوست داری عقربه های ساعت از کار باز ایستند
اما همه این ها زمانی خوب است که بعد از این، احساس پشیمانی دست ندهد
منظورم لحظاتی در بودن ها و نبودن ها
احمق بودن خیلی بد است و احساس حماقت کردن عذاب آور
و اگر خودت را در موقعیتی قرار دهی که احساس حماقت دست دهد زجرآور خواهد بود
اما از آن بدتر، اینکه خودت در شرایطی قرار دهی که می دانی بعدش دقیقاً این حس به تو دست خواهد داد و از اول تا انتها شک داری که طرف تو رو احمق فرض کرده یا و نه.
طبق قانون انرژی و عمل و عکس العمل چون این فکر را داری در نتیجه با کسی برخورد می کنی و شرایطی رو برای خودت به وجود می آوری که دقیقاً همین اتفاقات می افتد و تو را
احمق می گیرند و سوء استفاده می کنن و این تو هستی که روحت از درون به آتش کشیده می شود و هیچ کس و هیچ چیز جزء خودت و افکارت مقصر نیست.
در نهایت اینکه نفهمی واقعاً طرف مقابل چه برداشتی از تو دارد نیز کلافه کننده است و تنها راه حل کار است.
تنها وقتی کار می کنم و با تمرکز غرقش می شوم از دنیا و تمام آنچه مرا دردم را می افزاید دور می گردم و فراموش می کنم چه نمی خواهم
برای هیمن است از بیکاری خیلی بدم می آید حتی اگر بیگاری باشد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 20 تير 1390برچسب:, :: 9:27 ::  نويسنده : عاشق و معشوق